شیعه و مهندسی معکوس

فرانسیس فوکویاما پژوهشگر و تاریخ‌نگار ژاپنی‌الاصل تبعه‌ی آمریکاست. وی با شخصیتی نیمه سیاسی - نیمه فلسفی دارای سابقه‌ی کار در اداره‌ی امنیت آمریکا و نیز تحلیل‌گر نظامی شرکت «رند» از شرکت‌های وابسته به پنتاگون می‌باشد.
جالب آنکه در سال‌های پس از جنگ این استاد و استراتژیست آمریکایی بعنوان جامعه‌شناسی هلندی با روادید این کشور به ایران می‌آید و پس از 8 ماه اقامت در ایران نسخه‌ای برای عوامل استکبار در ایران می‌پیچد.
او سال‌های 70 الی 72 را سال‌های اندلسیزه کردن(ترویج فساد اخلاقی)، سال‌های 72 الی 74 را سال‌های ترویج سکولاریسم، سال‌های 74 الی 76 را سال‌های واتیکانیزه کردن(عدم دخالت روحانیون در سیاست)، سال‌های 76 الی 78 را مقطع بالکانیزه کردن ایران یعنی تکرار سرنوشت جمهوری‌های یوگوسلاوی و شوروی برای ایرانیان بر می‌شمرد. این استراتژیست سال‌های 78 الی 80 را سال‌های شعار اصلاحات، سال‌های 80 الی 82 را سال‌های حقوق بشر، سال‌های 82 الی 84 را زمان طرح شعار لیبرالیسم و سال‌های 84 الی 86 را زمان آمادگی برای نبرد نهایی می‌داند. نبردی که به گفته‌ی فوکویاما در سال 2007 اتفاق می‌افتد.
فوکویاما در کنفرانس اورشالیم(واقع در فلسطین اشغالی) با عنوان «باز شناسی هویت شیعه» می‌گوید: شیعه پرنده‌ای است که افق پروازش خیلی بالاتر از تیر‌های ماست. پرنده‌ای که دو بال دارد: یک بال سبز و یک بال سرخ، او بال سبز این پرنده را مهدویت و عدالت‌خواهی و بال سرخ را شهادت‌طلبی که ریشه در کربلا دارد و شیعه را فنا ناپذیر کرده معرفی می‌کند. فوکویاما معتقد است شیعه بعد سومی هم دارد که اهمیتش بسیار است و می‌گوید: این پرنده زرهی به عنوان ولایت پذیری به تن دارد و قدرتش با شهادت دو چندان می‌شود. شیعه عنصری است که هر چه او را از بین ببرند بیشتر می‌شود. فوکویاما مهندسی معکوس را برای شیعه و مهندسی صحیحی را برای خودشان تعریف می‌کند و می‌گوید: مهندسی معکوس شیعیان این است که ابتدا ولایت فقیه را را خط بزنید تا این را خط نزنید نمی‌توانید به ساحت قدسی کربلا و مهدویت تجاوز کنید. برای پیروزی به یک ملت باید میل مردم را تغییر داد ابتدا ولایت فقیه را خط بزنید در گام بعد، شهادت‌طلبی به رفاه‌طلبی تغییر می‌کند. اگر این دو تا را خط زدید خود به خود اندیشه‌های امام زمانی از جامعه‌ی شیعه رخت بر‌می‌بندد. شما بیایید برای غرب هم یک امام زمان و کربلا و ولی‌فقیه بتراشید. فوکویاما برای این کار مکتب جدیدی به نام «اوانجلیسم» عرضه کرد. مکتبی که طرفداران او معتقدند عیسی ناصری خواهد آمد. فوکویاما به آنها توصیه می‌کند در فیلم‌هایشان هر چه را شیعیان درباره‌ی امام زمان می‌گویند بر شخصیت عیسی ناصری تطبیق دهند.
همچنین باید تبلیغات گسترده‌ای را بر ضد مراجع و رهبران دینی شیعه صورت دهیم تا آنها مقبولیت خود را در میان مردم از دست بدهند. یکی دیگر از مواردی که باید روی آن کار کنیم موضوع فرهنگ عاشورا و شهادت‌طلبی است که هر ساله شیعیان با برگزاری مراسمی این فرهنگ را زنده نگه می‌دارند و ما تصمیم گرفتیم با حمایت‌های مالی از برخی سخنرانان و مداحان و برگزارکنندگان اصلی این‌گونه مراسم عقاید و بنیان‌های شیعه و فرهنگ شهادت‌طلبی را سست و متزلزل کنیم و مسایل انحرافی در آن بوجود آوریم بگونه‌ای که شیعه یک جاهل خرافاتی در نظر آید.
در مرحله‌ی بعد باید مطالب فراوانی بر ضد مراجع شیعه جمع‌آوری شده و بوسیله‌ی مداحان و نویسندگان سودجو انتشار دهیم و تا سال 1389 مرجعیت را که سد راه اصلی اهداف ما هستند تضعیف و آنان را بدست خود شیعیان و دیگر مذاهب اسلامی نابود کنیم و در نهایت تیر خلاص را بر این فرهنگ و مذهب بزنیم.